امام کاظم علیه السلام در منابع تاریخی
پرسش :
تاریخ چگونه از امام کاظم (علیه السلام) و جایگاه ایشان در امت اسلامی یاد کرده است؟
پاسخ :
هفتمین امام شیعه امامیّه، حضرت موسی بن جعفر(علیهما السّلام) است که مسلمانان، به ویژه شیعیان، او را به دلیل حلم و بردباری اش در برابر معاندان و فرونشاندن غیظ و خشم خویش در مقابل دشمنان(1)، لقب «کاظم» داده اند. تولّد آن حضرت به سال 128 - و در منابع اندکی 129 - در «ابواء» - که منطقه ای است میان مکه و مدینه - از مادری با نام «حمیده بربریه»،(2) بوده است. ماه تولد در هیچ منبعی نیامده و تنها به سال اکتفا شده است.(3) شهادت ایشان در بیست و پنجم رجب(4) سال 183 در بغداد، در زندان حاکم ستمگر عباسی، «هارون الرشید»، صورت گرفته است. برخی روز شهادت را پنجم و برخی ششم ماه رجب دانسته اند.(5)
امام کاظم(علیه السّلام) پس از شهادت پدر بزرگوارش در سال 148، رهبری شیعیان را بر عهده گرفت و عمر شریف خود را در «مدینه» و «بغداد» گذراند. در میان شخصیّت های علوی موجود در عصر آن حضرت، کسی را توان برابری با وی نبوده و از نظر علم و تقوا و زهد و عبادت سرآمد روزگار خویش به شمار می آمد. شیخ «مفید» درباره آن حضرت می گوید: «کان أبو الحسن موسی(علیه السّلام) أعبد أهل زمانه و أفقههم و أسخاهم کفّاً و أکرمهم نفساً»(6)؛ (ابو الحسن موسی(علیه السّلام) پرستنده ترین و سخی ترین و با شخصیّت ترین اهل زمان خود بود). شیخ «طبرسی» می نویسد: «کان علیه السّلام أحفظ النّاس لکتاب اللّه ... و کان النّاس بالمدینة یسمّونه زین المجتهدین»(7)؛ (آن حضرت حافظ ترین مردم نسبت به کتاب خدا بود ... و مردم مدینه او را زینت کوشندگان در عبادت خدا می نامیدند).
«ابن ابی الحدید» درباره آن حضرت چنین می نویسد: «جمع من الفقه و الدّین و النّسک و الحلم و الصّبر»(8)؛ (فقاهت، دیانت، عبادت و بردباری و شکیبائی، همه در آن حضرت جمع بود). «یعقوبی»، مورّخ شهیر، درباره وی می نویسد: «و کان موسی بن جعفر من أشدّ النّاس عبادة»(9)؛ (موسی بن جعفر(علیهما السّلام) عابدترین مردم زمان خود بوده است). در «شذرات الذّهب» آمده است: «کان صالحاً عابداً جواداً حلیماً کبیر القدر»؛ (آن حضرت از صالحان، عابدان، سخاوتمندان و بردباران بود و شخصیّتی بس بزرگ داشت). همانجا از قول «ابو حاتم» نقل می کند که گفت: «ثقة امام من أئمّة المسلمین»(10)؛ (آن حضرت مورد وثوق و امامی از ائمه مسلمین است). «یافعی» می گوید: «کان صالحاً عابداً جواداً حلیماً و کان سخیّاً».(11) «یحیی بن حسن بن جعفر»، نسب شناس مشهور، درباره آن حضرت چنین نوشته است: «کان موسی بن جعفر یدعی العبد الصّالح من عبادته و اجتهاده»(12)؛ (موسی بن جعفر(علیه السّلام) به علت عبادت و اجتهادش، عبد صالح خوانده می شد).
این جملات، نمونه هایی است از آنچه مورّخان و محدّثان شیعه و سنّی، آن حضرت را با آن توصیف کرده اند. استاد «عطاردی» جملات زیادی از این قبیل را در کتاب گرانبهای خود «مسند الامام الکاظم(علیه السلام)» فراهم آورده است: «آنچه از سجایای امام، بیش از همه قابل توجه بوده، کرم و سخاوت آن حضرت است که ضرب المثل بوده است». «ابن عنبه» در این باره می نویسد: «و فی کمّه صرر من الدّراهم فیعطی من لقیه و من ارد برّه و کان یضرب المثل بصرّة موسی»(13)؛ (همواره نزد او کیسه هایی از زر بود و به هر کسی که می رسید و یا به هر کسی که به احسان آن حضرت چشم داشت از آنها می بخشید، به طوری که کیسه های زر او ضرب المثل شده بود).
سخاوت امام حتّی شامل کسانی می شد که به آزار و اذیّت او می پرداختند. در این زمینه «ابن خلّکان» از قول «خطیب»، چنین آورده است: «و کان سخیّا کریما و کان یبلغه عن الرّجل أنّه یؤذیه فیبعث الیه بصرّة فیها ألف دینار و کان یصرّ الصّرر ثلاث مائة دینار و اربع مائة دینار و مأتی دینار ثمّ یقسّمها بالمدینة(14) فکانت صرر موسی مثلاً»(15)؛ (او چنان بزرگوار و سخاوتمند بود که وقتی به وی اطلاع می دادند فردی در صدد اذیت شماست، کیسه زری که حاوی هزار دینار بود برایش می فرستاد. او همیشه زرها را در کیسه های سیصد و چهار صد و دویست دیناری می گذاشت و میان اهل مدینه تقسیم می کرد و کیسه های زر وی معروف بود). «ابو الفرج اصفهانی» درباره بخشش آن حضرت به کسانی که به آزار او می پرداختند، روایت مفصلی آورده است که آدمی را به شگفتی وا می دارد.(16) «ذهبی»، رجالی مشهور درباره امام کاظم(علیه السّلام) می نویسد: «و قد کان موسی من أجواد الحکماء و من العبّاد الاتقیاء»(17)؛ (موسی بن جعفر(علیما السلام) از سخاوتمندان حکما و از بندگان پرهیزکار خداوند بود).
از جمله خصائص دیگر آن حضرت زهد و عبادت وی بود. حضرتش سال های متمادی در زندان به سر برده و در تمام این مدت به عبادت خدا مشغول بود؛ به طوری که بسیاری از زندان بانان او تحت تأثیر قرار گرفته و از نگهداری امام در آن شرایط سخت خودداری می کردند.(18) «هارون» درباره آن حضرت به «ربیع» گفت: «امّا انّ هذا من رهبان بنی هاشم»؛ (این مرد از راهبان بنی هاشم است). «ربیع» می گوید: «به «هارون» گفتم: پس چرا او را زندانی کرده ای؟» «هارو»ن پاسخ داد: «هیهات لابدّ من ذلک»؛ (چاره ای جز این نیست).(19)
«ابن وردی» از مورّخان قرن هفتم، روایت مستندی درباره کثرت عبادت آن حضرت آورده است.(20) مناسب است این نقل را هم بیفزاییم که امام صادق(علیه السّلام) سخت به فرزندش موسی علاقهمند بود. لذا از آن حضرت سؤال شد: «مَا بَلَغَ مِنْ حُبِّکَ لِمُوسَی؟ قَالَ: وَدَدْتُ أَنْ لَیْسَ لِی وَلَدٌ غَیْرُهُ کَیْلَایُشْرِکْهُ فِی حُبِّی اَحَدٌ»(21)؛ (شما چه اندازه موسی را دوست دارید؟ حضرت فرمود: دوست داشتم جز موسی فرزندی نداشتم تا هیچ شریکی در دوستی من نسبت به او وجود نداشت).
به دلیل همین سجایای پاک اخلاقی بود که آن حضرت نزد مردم، محبوبیّت فراوانی داشت و درباره او به کرامات فراوانی قائل بودند. «ابن جوزی» در این زمینه روایتی آورده که «ابن حجر هیتمی» نیز آن را روایت کرده؛ مضمون روایت این است: «شقیق بلخی در سال 149 در سفر حج به امام برخورد و چندین بار کوشید مطلبی از آن حضرت بپرسد که هر بار امام با خواندن آیهای، ما فی الضمیرِ او را بر ملا کرد».(22)
پینوشتها:
(1). مناقب آل أبی طالب(علیهم السلام)، ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، علامه، قم، 1379 ق، چاپ اول، ج 2، ص 382؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، کنگره شیخ مفید، قم، 1413 ق، چاپ اول، ص 279؛ عمدة الطالب فی أنساب آل أبى طالب، ابن عنبه حسنى، مکتبة الحیدریه، نجف، 1380 ق، ص 196؛ صواعق المحرقة على أهل الرفض و الضلال و الزندقة، هیتمی، أبی العباس أحمد بن محمد بن محمد بن علی إبن حجر، مکتبة القاهره، مصر، 1385 ق، ص 203.
(2). از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمودند: «حمیدة فی الدنیا، محمودة فی الآخرة». (الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1407 ق، چاپ چهارم، ج 1، ص 477).
(3). تواریخ النبی و الآل، شوشتری، محمد تقی، دار الشرافه، قم، 1416 ق، ص 35.
(4). عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، ابن بابویه، محمد بن على، نشر اعلمی، تهران، بی تا، ج 1، ص 104؛ مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، طوسى، محمد بن الحسن، مؤسسه فقه الشیعة، بیروت، 1411 ق، چاپ اول، ص 566.
(5). الکافی، همان، ج 1، ص 476؛ عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، همان، ج 1، ص 99.
(6). الارشاد، همان، ص 277.
(7). إعلام الورى بأعلام الهدى، طبرسى، فضل بن حسن، دار الکتب الاسلامیه، قم، 1414 ق، ص 298.
(8). شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، أبو حامد عز الدین عبد الحمید بن هبة الله بن محمد بن محمد، محقق / مصحح: محمد ابوالفضل ابراهیم، دار احیاء الکتب العربیه، قاهره، 1378 ق، ج 15، ص 273.
(9). تاریخ الیعقوبى، الکاتب العباسى، احمد بن أبى یعقوب بن جعفر بن وهب واضح، دار صادر، بیروت، بى تا، ج 2، ص 414.
(10). شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، عبد الحی بن احمد العکری الحنبلی الدمشقی، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا، ج 1، ص 304.
(11). مرآت الجنان، یافعی، اعلمی، بیروت، بی تا، ج 10، ص 394.
(12). تهذیب التهذیب، العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل، هند، 1325 ق، ج 1، ص 339.
(13). عمدة الطالب، همان، ص 196.
(14). تاریخ بغداد، خطیب بغدادى، احمد بن على، محقق / مصحح: مصطفى عبد القادر عطا، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1417 ق، چاپ اول، ج 13، ص 27؛ وفیات الأعیان و أنباء و أبناء الزمان، ابن خلکان، أبو العباس شمس الدین أحمد بن محمد بن أبی بکر، محقق: إحسان عباس، رضی، قم، 1969م، ج 5، ص 308.
(15). تاریخ بغداد، همان ص 29.
(16). مقاتل الطالبیین، الأصفهانى، ابو الفرج على بن الحسین، تحقیق: صقر، سید احمد، بیروت، دار المعرفه، 1408 ق، ص 332.
(17). میزان الاعتدال فی نقد الرجال، الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد، تحقیق: علی محمد البجاوی، بی جا، بیروت، 1382 ق، چاپ اول، ج 4، ص 204.
(18). مقاتل الطالبیین، همان، ص 332.
(19). عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، همان، ج 1، ص 31.
(20). تاریخ ابن الوردی، زین الدین عمر بن مظفر الشهیر بابن الوردی، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1417 ق، ج 1، ص 197؛ مسند الإمام الکاظم أبى الحسن موسى بن جعفر(علیهما السلام)، عطاردى،عزیز الله، آستان قدس رضوى، مشهد، 1409 ق، چاپ اوّل، ج 1، ص 42؛ زهر الأداب و ثمر الألباب، أبو إسحاق إبراهیم بن علی الحصری القیروانی، دار الجبل، بیروت، بی تا، ج 1، ص 133.
(21). نثر الدر، الآبی، أبو سعد منصور بن الحسین، تحقیق: محفوظ، خالد عبد الغنی، دار الکتب العلمیة، بیروت، لبنان، 1424 ق / 2004 م، چاپ اول، ج 1، ص 356.
(22). صفة الصفوة، جوزانی، ابو الفرج، دار الوعی، سوریه، 1390 ق، ج 2، ص 103؛ الصواعق المحرقه، همان، ص 204.
منبع: حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهمالسلام)، رسول جعفریان، موسسه انصاریان، قم، 1381 ش.
هفتمین امام شیعه امامیّه، حضرت موسی بن جعفر(علیهما السّلام) است که مسلمانان، به ویژه شیعیان، او را به دلیل حلم و بردباری اش در برابر معاندان و فرونشاندن غیظ و خشم خویش در مقابل دشمنان(1)، لقب «کاظم» داده اند. تولّد آن حضرت به سال 128 - و در منابع اندکی 129 - در «ابواء» - که منطقه ای است میان مکه و مدینه - از مادری با نام «حمیده بربریه»،(2) بوده است. ماه تولد در هیچ منبعی نیامده و تنها به سال اکتفا شده است.(3) شهادت ایشان در بیست و پنجم رجب(4) سال 183 در بغداد، در زندان حاکم ستمگر عباسی، «هارون الرشید»، صورت گرفته است. برخی روز شهادت را پنجم و برخی ششم ماه رجب دانسته اند.(5)
امام کاظم(علیه السّلام) پس از شهادت پدر بزرگوارش در سال 148، رهبری شیعیان را بر عهده گرفت و عمر شریف خود را در «مدینه» و «بغداد» گذراند. در میان شخصیّت های علوی موجود در عصر آن حضرت، کسی را توان برابری با وی نبوده و از نظر علم و تقوا و زهد و عبادت سرآمد روزگار خویش به شمار می آمد. شیخ «مفید» درباره آن حضرت می گوید: «کان أبو الحسن موسی(علیه السّلام) أعبد أهل زمانه و أفقههم و أسخاهم کفّاً و أکرمهم نفساً»(6)؛ (ابو الحسن موسی(علیه السّلام) پرستنده ترین و سخی ترین و با شخصیّت ترین اهل زمان خود بود). شیخ «طبرسی» می نویسد: «کان علیه السّلام أحفظ النّاس لکتاب اللّه ... و کان النّاس بالمدینة یسمّونه زین المجتهدین»(7)؛ (آن حضرت حافظ ترین مردم نسبت به کتاب خدا بود ... و مردم مدینه او را زینت کوشندگان در عبادت خدا می نامیدند).
«ابن ابی الحدید» درباره آن حضرت چنین می نویسد: «جمع من الفقه و الدّین و النّسک و الحلم و الصّبر»(8)؛ (فقاهت، دیانت، عبادت و بردباری و شکیبائی، همه در آن حضرت جمع بود). «یعقوبی»، مورّخ شهیر، درباره وی می نویسد: «و کان موسی بن جعفر من أشدّ النّاس عبادة»(9)؛ (موسی بن جعفر(علیهما السّلام) عابدترین مردم زمان خود بوده است). در «شذرات الذّهب» آمده است: «کان صالحاً عابداً جواداً حلیماً کبیر القدر»؛ (آن حضرت از صالحان، عابدان، سخاوتمندان و بردباران بود و شخصیّتی بس بزرگ داشت). همانجا از قول «ابو حاتم» نقل می کند که گفت: «ثقة امام من أئمّة المسلمین»(10)؛ (آن حضرت مورد وثوق و امامی از ائمه مسلمین است). «یافعی» می گوید: «کان صالحاً عابداً جواداً حلیماً و کان سخیّاً».(11) «یحیی بن حسن بن جعفر»، نسب شناس مشهور، درباره آن حضرت چنین نوشته است: «کان موسی بن جعفر یدعی العبد الصّالح من عبادته و اجتهاده»(12)؛ (موسی بن جعفر(علیه السّلام) به علت عبادت و اجتهادش، عبد صالح خوانده می شد).
این جملات، نمونه هایی است از آنچه مورّخان و محدّثان شیعه و سنّی، آن حضرت را با آن توصیف کرده اند. استاد «عطاردی» جملات زیادی از این قبیل را در کتاب گرانبهای خود «مسند الامام الکاظم(علیه السلام)» فراهم آورده است: «آنچه از سجایای امام، بیش از همه قابل توجه بوده، کرم و سخاوت آن حضرت است که ضرب المثل بوده است». «ابن عنبه» در این باره می نویسد: «و فی کمّه صرر من الدّراهم فیعطی من لقیه و من ارد برّه و کان یضرب المثل بصرّة موسی»(13)؛ (همواره نزد او کیسه هایی از زر بود و به هر کسی که می رسید و یا به هر کسی که به احسان آن حضرت چشم داشت از آنها می بخشید، به طوری که کیسه های زر او ضرب المثل شده بود).
سخاوت امام حتّی شامل کسانی می شد که به آزار و اذیّت او می پرداختند. در این زمینه «ابن خلّکان» از قول «خطیب»، چنین آورده است: «و کان سخیّا کریما و کان یبلغه عن الرّجل أنّه یؤذیه فیبعث الیه بصرّة فیها ألف دینار و کان یصرّ الصّرر ثلاث مائة دینار و اربع مائة دینار و مأتی دینار ثمّ یقسّمها بالمدینة(14) فکانت صرر موسی مثلاً»(15)؛ (او چنان بزرگوار و سخاوتمند بود که وقتی به وی اطلاع می دادند فردی در صدد اذیت شماست، کیسه زری که حاوی هزار دینار بود برایش می فرستاد. او همیشه زرها را در کیسه های سیصد و چهار صد و دویست دیناری می گذاشت و میان اهل مدینه تقسیم می کرد و کیسه های زر وی معروف بود). «ابو الفرج اصفهانی» درباره بخشش آن حضرت به کسانی که به آزار او می پرداختند، روایت مفصلی آورده است که آدمی را به شگفتی وا می دارد.(16) «ذهبی»، رجالی مشهور درباره امام کاظم(علیه السّلام) می نویسد: «و قد کان موسی من أجواد الحکماء و من العبّاد الاتقیاء»(17)؛ (موسی بن جعفر(علیما السلام) از سخاوتمندان حکما و از بندگان پرهیزکار خداوند بود).
از جمله خصائص دیگر آن حضرت زهد و عبادت وی بود. حضرتش سال های متمادی در زندان به سر برده و در تمام این مدت به عبادت خدا مشغول بود؛ به طوری که بسیاری از زندان بانان او تحت تأثیر قرار گرفته و از نگهداری امام در آن شرایط سخت خودداری می کردند.(18) «هارون» درباره آن حضرت به «ربیع» گفت: «امّا انّ هذا من رهبان بنی هاشم»؛ (این مرد از راهبان بنی هاشم است). «ربیع» می گوید: «به «هارون» گفتم: پس چرا او را زندانی کرده ای؟» «هارو»ن پاسخ داد: «هیهات لابدّ من ذلک»؛ (چاره ای جز این نیست).(19)
«ابن وردی» از مورّخان قرن هفتم، روایت مستندی درباره کثرت عبادت آن حضرت آورده است.(20) مناسب است این نقل را هم بیفزاییم که امام صادق(علیه السّلام) سخت به فرزندش موسی علاقهمند بود. لذا از آن حضرت سؤال شد: «مَا بَلَغَ مِنْ حُبِّکَ لِمُوسَی؟ قَالَ: وَدَدْتُ أَنْ لَیْسَ لِی وَلَدٌ غَیْرُهُ کَیْلَایُشْرِکْهُ فِی حُبِّی اَحَدٌ»(21)؛ (شما چه اندازه موسی را دوست دارید؟ حضرت فرمود: دوست داشتم جز موسی فرزندی نداشتم تا هیچ شریکی در دوستی من نسبت به او وجود نداشت).
به دلیل همین سجایای پاک اخلاقی بود که آن حضرت نزد مردم، محبوبیّت فراوانی داشت و درباره او به کرامات فراوانی قائل بودند. «ابن جوزی» در این زمینه روایتی آورده که «ابن حجر هیتمی» نیز آن را روایت کرده؛ مضمون روایت این است: «شقیق بلخی در سال 149 در سفر حج به امام برخورد و چندین بار کوشید مطلبی از آن حضرت بپرسد که هر بار امام با خواندن آیهای، ما فی الضمیرِ او را بر ملا کرد».(22)
پینوشتها:
(1). مناقب آل أبی طالب(علیهم السلام)، ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، علامه، قم، 1379 ق، چاپ اول، ج 2، ص 382؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، کنگره شیخ مفید، قم، 1413 ق، چاپ اول، ص 279؛ عمدة الطالب فی أنساب آل أبى طالب، ابن عنبه حسنى، مکتبة الحیدریه، نجف، 1380 ق، ص 196؛ صواعق المحرقة على أهل الرفض و الضلال و الزندقة، هیتمی، أبی العباس أحمد بن محمد بن محمد بن علی إبن حجر، مکتبة القاهره، مصر، 1385 ق، ص 203.
(2). از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمودند: «حمیدة فی الدنیا، محمودة فی الآخرة». (الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1407 ق، چاپ چهارم، ج 1، ص 477).
(3). تواریخ النبی و الآل، شوشتری، محمد تقی، دار الشرافه، قم، 1416 ق، ص 35.
(4). عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، ابن بابویه، محمد بن على، نشر اعلمی، تهران، بی تا، ج 1، ص 104؛ مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، طوسى، محمد بن الحسن، مؤسسه فقه الشیعة، بیروت، 1411 ق، چاپ اول، ص 566.
(5). الکافی، همان، ج 1، ص 476؛ عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، همان، ج 1، ص 99.
(6). الارشاد، همان، ص 277.
(7). إعلام الورى بأعلام الهدى، طبرسى، فضل بن حسن، دار الکتب الاسلامیه، قم، 1414 ق، ص 298.
(8). شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، أبو حامد عز الدین عبد الحمید بن هبة الله بن محمد بن محمد، محقق / مصحح: محمد ابوالفضل ابراهیم، دار احیاء الکتب العربیه، قاهره، 1378 ق، ج 15، ص 273.
(9). تاریخ الیعقوبى، الکاتب العباسى، احمد بن أبى یعقوب بن جعفر بن وهب واضح، دار صادر، بیروت، بى تا، ج 2، ص 414.
(10). شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، عبد الحی بن احمد العکری الحنبلی الدمشقی، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا، ج 1، ص 304.
(11). مرآت الجنان، یافعی، اعلمی، بیروت، بی تا، ج 10، ص 394.
(12). تهذیب التهذیب، العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل، هند، 1325 ق، ج 1، ص 339.
(13). عمدة الطالب، همان، ص 196.
(14). تاریخ بغداد، خطیب بغدادى، احمد بن على، محقق / مصحح: مصطفى عبد القادر عطا، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1417 ق، چاپ اول، ج 13، ص 27؛ وفیات الأعیان و أنباء و أبناء الزمان، ابن خلکان، أبو العباس شمس الدین أحمد بن محمد بن أبی بکر، محقق: إحسان عباس، رضی، قم، 1969م، ج 5، ص 308.
(15). تاریخ بغداد، همان ص 29.
(16). مقاتل الطالبیین، الأصفهانى، ابو الفرج على بن الحسین، تحقیق: صقر، سید احمد، بیروت، دار المعرفه، 1408 ق، ص 332.
(17). میزان الاعتدال فی نقد الرجال، الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد، تحقیق: علی محمد البجاوی، بی جا، بیروت، 1382 ق، چاپ اول، ج 4، ص 204.
(18). مقاتل الطالبیین، همان، ص 332.
(19). عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، همان، ج 1، ص 31.
(20). تاریخ ابن الوردی، زین الدین عمر بن مظفر الشهیر بابن الوردی، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1417 ق، ج 1، ص 197؛ مسند الإمام الکاظم أبى الحسن موسى بن جعفر(علیهما السلام)، عطاردى،عزیز الله، آستان قدس رضوى، مشهد، 1409 ق، چاپ اوّل، ج 1، ص 42؛ زهر الأداب و ثمر الألباب، أبو إسحاق إبراهیم بن علی الحصری القیروانی، دار الجبل، بیروت، بی تا، ج 1، ص 133.
(21). نثر الدر، الآبی، أبو سعد منصور بن الحسین، تحقیق: محفوظ، خالد عبد الغنی، دار الکتب العلمیة، بیروت، لبنان، 1424 ق / 2004 م، چاپ اول، ج 1، ص 356.
(22). صفة الصفوة، جوزانی، ابو الفرج، دار الوعی، سوریه، 1390 ق، ج 2، ص 103؛ الصواعق المحرقه، همان، ص 204.
منبع: حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهمالسلام)، رسول جعفریان، موسسه انصاریان، قم، 1381 ش.
پرسش و پاسخ مرتبط
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}